رمضان
congratulations on Ramadan month in advance
an opportunity to understand better ourselves
I hope we don't miss this month
congratulations on Ramadan month in advance
an opportunity to understand better ourselves
I hope we don't miss this month
my recommendation
توصیه من
in order to achieve your goals
بمنظور رسیدن به اهدافتان
please take my advice
لطفا به توصیه من گوش کنید
-Decidede what u want to do
تصمیم بگیرید انچه را که میخواهید انجام دهید
-Do it right now & dn't wast your time
انرا همین حالا انجام دهید و وقتتان را تلف نکنید
-Have a plan
برنامه داشته باشید
-Keep order in your life
نظم را در زندگیتان رعایت کنید
Don't be hopeless
امید وار باشید
این کتاب به زبان آموزان کمک میکند تا به سریعترین و بهترین روش – یعنی از طریق تصاویر- به زبان انگلیسی حرف بزنند و بنویسند. در این کتاب کلماتی که بیشترینترین استفاده را در زبان انگلیسی دارند، انتخاب شده و آنها را برای معنیکردن سایر لغات به کار بردهاند تا بتوانید با الگوبرداری از آنها راحتتر جملات مورد نظر خود را بسازید و بهتر حرف بزنید. یادگیری انگلیسی به کمک تصاویر تا کنون توانسته است به هزاران نفر زبان انگلیسی را آموزش دهد و به نوعیاین روش امتحان خود را پس داده است. شما هم میتوانید این روش را امتحان کنید.
این کتاب در قطع پیدیاف و 272 صفحه در حدود چهار و نیم مگابایت حجم دارد و برای دریافت آن کافی است به ادامهی متن تشریف ببرید. برای بازدید از غرفهی این کتاب نیز میتوانید به آمازون سر بزنید...
كار ما نيست شناسايي راز گل سرخ
كار ما شايد اين است
كه در افسون گل سرخ شناور باشيم
Our business is not to fathom the secret of the Rrose
Our business is perhaps
To float in the enchantment of the rose
TOEFL
Exaggerate
اغراق كردن- مبالغه كردن
Syn : overstate
The federal government exaggerated the success of its programs
دولت فدرال در موفقيت بر نامه هايش مبالغه كرد.
Erratic
نا منظم- عجيب و غريب
Syn : inconsistent
The artist's paintings have an erratic quality , some being excellent and others mediocre
نقاشي هاي اين هنر مند یک ويژ گي عجيبي دارند. بعضي از آنها عالي و بعضي ديگر معمولي هستند.
Encircle
حلقه زدن دور-احاطه كردن
Syn : surround
The players encircled their coach after winning the big game
بازيكنان پس از پيروزي در آن بازي مهم دور مربي شان حلقه زدند.
Relinquish
(حق امتيازو غيره)صر ف نظر كردن –دست كشيدن
Syn : abdicate
The troubled executive relinquished his control of the company
مدير اشفته و پريشان از اداره شركت دست كشيد.