ده نکته برای زیبایی زنان

۱ - برای داشتن لب های جذاب کلام محبت آمیز به زبان آورید
۲ - برای داشتن چشمان زیبا به زیبایی های مردم و خوبیهای آنها توجه کنید
۳ - برای خوش اندام ماندن غذایتان را با گرسنگان تقسیم کنید
۴ - برای داشتن موهای زیبا بگذارید کودکی هر روز آن را نوازش کند
۵ ـ برای داشتن فرم مناسب در حالی راه بروید که میدانید هرگز تنها نیستید
۶ - انسانها بیشتر از اشیا احتیاج به تعمیر نو شدن احیا شدن مرمت شدن و رهاشدن دارند هیچ وقت هیچ کدام را دور نریزید
۷ - به خاطر داشته باشید هرگاه به دست یاری نیاز داشتید همیشه یکی در انتهای دست خودتان پیدا میکنید
همین طور که سنتان بالا میرود شما متوجه میشوید که ۲ دست دارید یکی برای کمک به خودتان و یکی برای یاری دیگران
۸ - زیبایی یک زن به لباسهایی که میپوشدبه صورتش و به مدل مویش بستگی ندارد زیبایی یک زن در چشمانش پدیدار میشود چرا که آنها دروازه های باز قلبش هستند جایی که عشقش جای دارد
۹ - زیبایی یک زن در آرایشش نیست بلکه در زیبایی واقعی روحش اوست ، مهم این است که او مشتاقانه عشقش را نثار میکند
۱۰ - زیبایی واقعی یک زن با گذشت زمان افزایش می یابد
برگرفته از وب سايت دكتر مجيد ظهرابي
دکتر شفیعی کدکنی

حتی به روزگاران
(شـفـیـعـی کـد کـنـی)
ای مـهـربان تر از بـرگ در بــــوسـه های بــاران
بیـداری ستـاره ، در چــــشــــم جـــویـبـاران
آیـیـنـه نـگـــاهـــت پـیـونـــد صـبــح و ســاحــل
لبخند گــاه گـاهــت صـــبــــح سـتـاره بـاران
بــــازا کــــه در هــوایــت خـامــوشـی جـنـونــم
فریاد ها بـر انگیخت از سـنـــگ کــوهساران
ای جـویبار جــاری ! زیـن سـایــه بــرگ مـگـریـز
کاین گــونه فرصت از کف دادند بـی شماران
گفتی : « به روزگاران مهری نشسته » گفتم :
« بیـرون نمی توان کرد حــتی بـه روزگاران »
بیگانگـی ز حـــد رفــت ، ای آشــنــا مــپـرهـیـز
زین عاشـق پشیمان ، سر خیل شرمساران
پـیـش از من و تو بـسیار بـودند و نـقـش بستند
دیـــوار زنــدگــــی را زیــن گـونــه یـادگـــاران
ویــن نــغـمـه مـحبــت بـعـد از مـن و تـو مـانـد
تـا در زمـــانــه بـاقـیـست آواز بـــاد و بـــاران
منبسط كردن- كشيدن
Tip :- S-t-r-e-t-c-h.
If you feel tense and irritable, stretching your body can do wonders for your mood. Take just a few minutes to warm up your muscles by marching in place or taking a short walk. Then take your time stretching your muscles very gently, holding each stretch for a few seconds. Start with your face and neck, and work your way down to your toes. As you work each area, imagine all stress and tension leaving your body, and a new sense of peace and happiness flowing in to replace it.
كنكور تخصصي زبان
Close passage1
متنهای زیر را به دقت بخوانید و جوابهای درست را علامت بزنید.
Mr and Mrs John Dawn were tired of (1)....... their car was giving them ,so Mr Dawn drove it to a building (2) ............in Wales where he worked and (3)............. it with a mechanical digger . His wife then (4).......... to the police that it had been stolen and tried to (5).............400 pounds from their insurance company .
The couple (6).........before the court yesterday (7) ........with trying to obtain 400 pound from the National Insurance Company by (8.........) .
Mrs Dawn admitted the (9)......... ,but Mr Dawn (10)........... it,although the cases .............(11) him was proved. In a statement to the police Mrs Dawn said that her husband had called her from Wales and told her that he had got (12)........ of the car so she reported it stolen to the police. Mr and Mrs Dawn were both (13)........... 100 pounds and ordered to share court (14) ............of47.5 pounds.
1-a.sadness b.troubles c.tragedy d.effects
2-a.site b.place c.space d.floor
3-a.threw b.pushed c.moved d.buried
4-reported b.told c. spoke d.advised
5-a.borrow b.spend c.claim d.reach
6-a.appeared b.looked c.seemed d.arrived
7-a.charged b.programmed c.accused d.ordered
8-a.deceive b.deceivable c.deception d.deceived
9-a.position b.offence c.anger d.report 10-a.accepted b.allowed c.denied d.disliked
11-a.from b.about c.toward d.against 12-a.rid b.free c.open d.off
13-a.ordered b.payed c.fined d.awarded
14-a.costs b.money c.value d.numbers
سیب

روزی سیبی از درخت ، روی سر مردی افتاد : آن مرد جاذبه زمین را کشف کرد.
روزی سیبی از درخت ، روی سر مردی افتاد : آن مرد گفت : چه قدر بد شانس هستم و آنجا را ترک کرد.
روزی سیبی از درخت ، روی سر مردی افتاد : آن مرد سیب را نقاشی کرد.
روزی سیبی از درخت ، روی سر مردی افتاد : آن مرد سیب را بالذت خورد.
روزی سیبی از درخت ، روی سر مردی افتاد : آن مرد عصاره شفا بخشی از آن ساخت و معجزه طب را آشکار کرد.
روزی سیبی از درخت ، روی سر مردی افتاد : آن مرد سیب را گذاشت برای روز مبادا.
روزی سیبی از درخت ، روی سر مردی افتاد : آن مرد گفت : این توطئه دشمن است و درخت را قطع کرد.
روزی سیبی از درخت ، روی سر مردی افتاد : آن مرد به دل ذرات سیب سفر کرد و فلسفه جهان را از پیوند ذرات آن یافت.
روزی سیبی از درخت ، روی سر مردی افتاد : آن مرد سیب را خاک کرد؛ تا نگاه بد بینانه دیگران ، سیب را پژمرده نکند.
روزی سیبی از درخت ، روی سر مردی افتاد : آن مرد شعری گفت : << زندگی یک سیب است!>>
بر گرفته از وبلاگ اصول یادگیری تدریس و ترجمه

سلام سيد رضا معصومپور مدرس داشگاه هستم .کار روی این تار نما را از تیر ماه سال هزارو سیصد و هشتاد و شش شروع کردم .هدفم تبادل اطلاعات بين اساتيد زبان و تسهیل در امر زبان آموزی بوده و هست . اميدوارم لحظات خوبی داشته باشيدو نظرات شما عزيزان جهت دهند ه باشد. باعٍث خوشحالیست که با وبلاگ های مشابه تبادل لینک داشته باشم. بدرود